سرویس ورزش مشرق- فوتبال اصفهان داستان های جالب و گاهاً عجیبی دارد. تیم های ذوب آهن و سپاهان که در سال های اخیر از محورهای توجه عمومی بوده و توانسته اند ساختار و تشکیلاتی نیز داشته باشند، با حواشی عجیب و غریبی مواجه هستند که عمدتا رویکردهای غیر فنی و محفلی دارد که قابلیت رصد و بررسی را دارد. در روزهای اخیر نیز شاهد دامن زدن به این فضاسازی ها هستیم که نشان می دهد آنچه در فضای مجازی رخ می دهد، الزاما به واسطه نگرانی نسبت به منافع و ارزش های این دو باشگاه نیست و سوداهای دیگری وجود دارد.
در یک نمونه، سعید آذری مدیر تابعیتی این شهر که ابهاماتی درباره خودش و خانواده اش وجود دارد، به یک باره ویدئویی داده و به صورتی از علاقه اش به حضور در سپاهان اصفهان گفته است. این باشگاه که چند هفته ای دچار نوسان شده، به یک باره این شخص را دغدغه مند خود می بیند اما کسی نیست بپرسد اگر آذری و آذری ها علاقه و عرقی به این وطن داشتند، چگونه زیر پرچم دولتی متخاصم قسم خورده و روزگار می گذرانند؟ آیا بهتر نیست ابتدا پاسخگوی این دوگانگی و تناقضات عجیب باشد؟ البته که قصد و نیتی بر ورود به حریم خانوادگی اشخاص را نداریم که خود حدیثی مفصل و طولانی است!
در دیگر سو، ذوب آهن را داریم؛ تیمی که فصل قبل برای سقوط نکردن می جنگید، اما اکنون با یک بازی کمتر در رده هفتم جدول قرار دارد اما قاسم حدادی که در دوره ای کاپیتان این تیم بوده، به یک باره فیلمی بیرون می دهد و چنان با کنایه صحبت می کند که مشخصا سودای شخصی در آن مبرهن است. برای تیمی که در رده هفتم جدول است و در سه هفته اخیر، در نتیجه گرفتن نوسان داشته، چنین فیلم و سخنرانی، به واسطه دغدغه باشگاهی بوده یا غایتی دیگر را در پی دارد؟ البته کسی نیست بپرسد که حدادی چه کارنامه ای در فوتبال و مربیگری دارد که چنین صحبت می کند؟ چنین موضع گیری هایی یادآور مثال قوره نشده، مویز شدن شخصی است که این روزها بد نیست ببینیم در کارخانه ذوب آهن چه می کند! توهمات امثال حدادی در نویدکیا نیز وجود داشت که موجب سقوط و افول سپاهان شد. آیا باید تجربه ای که یک بار در فوتبال اصفهان شده، بار دیگر با حدادی تکرار کرد؟
فوتبال اصفهان داستان های جالبی دارد اما کاش در این موارد و موارد مشابه دیگر که جای بحث و بررسی آن فرصتی دیگر را می طلبد، دغدغه منافع مردم و بیت المال بود که چنین چیزی دیده نمی شود ....